کودكی هایم كجاست؟

 

کودكی هایم كجاست؟
تا كه باشم شادمان
بی حضور غصه ها
پَر كشم تا آسمان
هست این رویای من!
...تا كه باشم كودكی!
فارغ از رنج زمان
مثلِ خواب ِكودكی
راستی ، شاید هنوز!
كودكی پنهان شده
در درون جان من
كین چنین شادان شده
می شود دنیای من
خاطرات كودكی
خاطرات شادِ شاد
خالی از هرچه بدی

زن

 

زن که باشی درباره‌ات قضاوت می‌کنند, در باره‌ی لبخندت که بی‌ریا نثار هر احمقی کردی درباره‌ی زیبایی‌ات .........که دست خودت نبوده و نیست درباره‌ی تارهای مویت که بی‌خیال از نگاه شک‌آلوده‌ی احمق‌ها از روسری بیرون ریخته‌اند درباره‌ی روحت، جسمت درباره‌ی تو و زن بودنت، عشقت، همسرت قضاوت می‌کنند تو نترس و زن بمان احمق‌ها همیشه زیادند نترس از تهمت دیوانه‌های شهر ........